عصري كه ما در آن زندگي مي كنيم به كلي متفاوت از زمان هاي گذشته است پديده هاي جديد متنوع و به هم پيچيده آنچنان فراوان و نو به نو شده اند كه دانايي ها، توانايي ها و امكانات را اجتناب ناپذير مي كند. البته اين دانستني ها و مهارت ها بايد قادر باشند امنيت رواني و احساس زيبايي دوستي را در مواجهه با مشكلات زندگي تضمين كند. در روند استفاده از امكانات در راه مقابله منطقي و فراگير مسايل دنياي جديد به خصوص نگرش هاي جوانان بايد از اصول بهداشت رواني استفاده نمود، چرا كه نوجوانان ما نيازمند فضاي شاد براي شاداب زيستن هستند. در شرايطي كه اكثر منازل در مناطق شهري تبديل به آپارتمان هاي كوچك و تاريك و به دور از فضاهاي بازي و حركتي براي كودكان است حداقل كاري كه مي توان در تامين بهداشت جسمي و روحي آنان داشته باشيم ايجاد فضاي مفرح و شادي بخش در مدرسه است چرا كه دانش آموزان چندين ساعت از روز را در مدرسه مي گذرانند و اگر فضاسازي مناسبي در مدارس انجام شود مسلما به شاد زيستن فرزندان خود كمك بسيار مهمي خواهيم كرد.
با توجه به اينكه جامعه ي فردا را فرزندان امروز ما اداره خواهند كرد.اگر خوب تعليم بيابند و خدايي تربيت شوند جامعه نيز شاداب ومنظم و خوشبخت و سالم خواهدبود.درغير اين صورت هيچ اميدي نمي توانيم داشته باشيم .با اين حال شكي نيست كه در امر به سازي ميهن اسلامي مان بايد پيش از هرچيز و بيش از همه چيز به مسئله آموزش و پرورش و تعليم و تربيت اهميت بدهيم.
براى اين كه سلامت جسمانى و روانى كودكان، دانش آموزان، اطرافيان و خودمان حفظ شود، بايد سعى كنيم با شناسايى عوامل مؤثر بر شادى، موجبات تقويت عوامل مثبت و تقليل عوامل منفى مؤثر بر شادى را فراهم كنيم. از آن جا كه شادى بزرگ ترها عامل مؤثر در شادى و نشاط كودكان است و اوليا و مربيان غمگين نمى توانند فرزندان و دانش آموزانى شاد تربيت كنند، از اين رو با ارائه نظام اعتقادى درست براى دستيابى به شادى، مى توان به افزايش شادى در ميان افراد جامعه كمك كرد. به اين ترتيب مردم مى توانند تغييرى مثبت در زندگى خود به وجود آورند، احساس پيشرفت و لذت در زندگى داشته باشند و به شادى و مسرت دائمى دست يابند و فقط در اين صورت است كه مى توانند شادى و مسرت را در وجود كودكانشان نيز پرورش دهند.
لذا سيراب نشدن فرزندان از محبت و عاطفه كافي، عدم تعادل روحي و رواني را بهدنبال دارد، نا آشنايي خانوادهها به روشهاي مؤثر تعليم و تربيت را ميتوان با آموزش احساس مسؤوليت در برابر خود، خانواده، واقع بيني توام با نگرش مثبت، تقويت روحيه همكاري و كار گروهي، آموزش مهارتهاي زندگي، تقويت مهارت ادراكي، و..... به كمك كليه دستاندركاران محيط آموزش تا حدود زيادي حل كرد تا نهايتا محيطي شاداب، سازنده، قانونمند ايجاد شود و نتيجتا فرزنداني مفيد، هدفمند و كاربردي به بار آيد.
دانشآموزان مهمترين ركن نظام آموزش و پرورش هر كشوري محسوب ميشوند.
عواملي كه ميتواند اين سرمايه ملي را براي رشد بهينه و كيفي آماده سازد، مهارتهاي رفتاري است كه در محيط آموخته ميشود نه فقط محفوظات علمي.
مدارس تامينكننده نيروي كيفي جامعهاند و نه فقط تامينكننده كميتي از خيل عظيم نيروي انساني كه بهعنوان تحصيل كرده روانه جامعه ميشوند. پس شناسايي و ايجاد زمينه براي رشد خصايل ممتاز بشري، اولين دغدغه دست اندركاران تعليم و تربيت در كليه فعاليتهاي علمي يا فرهنگي است كه بايد با تمام وجود خود را وقف ايفاي اين وظيفه سنگين كنند.
نشاط و شادابي در مدرسه باعث رشد و تكامل همه ابعاد وجودي يك دانشآموز در بعد جسماني، شناختي، عاطفي، اخلاقي و معنوي ميشود. چنانچه يك بعد از اين ابعاد دچار صدمه شود و يا مورد غفلت و فراموشي قرار گيرد، دانشآموز به تواناييها و شايستگيهاي كامل دست نخواهد يافت.
اين وظيفه مسئولين تعليم و تربيت است كه شرايطي را فراهم آورند تا تمام نيازهاي او تامين شود.شاد زيستن براي كودك به همان اندازه مهم است كه تغديه خوب، محبت كردن و حفاظت از او اهميت دارد، زيرا سلامت روحي و رواني و فيزيكي و جسماني او را تامين ميكند. نرخ شادي و خنده در مدارس ما بسيار پايين است. ميزان شيوع خنده و توسعه فضاي فرح بخش در آموزشگاهها مورد بيمهري قرار گرفته است.در جامعه و مدرسه فاقد شادي، سخنگفتن از شادي قدري مشكل خواهد بود. يكي از مشكلات هر جامعه غفلت از شادي و نشاط و در نتيجه افزايش بيماريهاي مختلف رواني از قبيل اضطراب و افسردگي است. با شادي و نشاط زندگي معنا پيدا ميكند و در پرتو آن دانشآموزان خصوصاً در دوران نوجواني و جواني ميتوانند خود را ساخته و قلههاي سلوك و پلههاي ترقي را چالاكانه بپيمايند. جامعه زنده و پويا جامعهاي است كه عناصر شاديآفرين در آن فراوان باشد.در گذشته بهنظر ميرسيد كه وظيفه آموزش و پرورش توليد عدهاي فارغ التحصيل است كه فقط بتوانند امرار معاش كنند اما چنين مينمايد كه در قرن جديد نظامهاي آموزش و پرورش اين مرحله را پشت سر گذاشته و سرلوحه تعليم و تربيت در يك جمله خلاصه شده است؛ "شوق زندگي كردن را به دانشآموزان بياموزيم". پس بايد معتقد باشيم كه درحقيقت رشد پايدار ما در گرو شادي پايدار است.
غم دنيا نخواهد يافت پايان
خوشا در بر رخ شاديگشايان
خوشا دلهاي خوش، جانهاي خرسند
خوشا نيروي هستيزاي لبخند
خوشا لبخند شاديآفرينان كه شادي رويد از لبخند اينان
نميداني- دريغا- چيست شادي
كه ميگويي: به گيتي نيست شادي
نه شادي از هوا بارد چو باران كه جامي پر كني از جويباران
نه شادي را به دكان ميفروشند كه سيل مشتري بر آن بجوشند
چه خوش فرمود آن پير خردمند وزين خوشتر نباشد در جهان پند
اگر خونين دلي از جور ايام « لب خندان بياور چون لب جام»
به پيش اهل دل گنجيست شادي كه دستاورد بيرنجي ست شادي
به آن كس ميدهد اين گنج گوهر كه پيش آرد دلي لبخندپرور
به آن كس ميرسد زين گنج بسيار كه باشد شادماني را سزاوار
نه از اين جفت و از آن طاق يابي كه شادي را به استحقاق يابي
جهان در بر رخ انسان نبندد به روي هر كه خندان است خندد
چو گل هرجا كه لبخند آفريني به هر سو رو كني لبخند بيني
چه اشكت همنفس باشد، چه لبخند ز عمرت لحظه لحظه ميربايند
گذشت لحظه را آسان نگيري چو پايان يافت پايان ميپذيري
مشو در پيچ و تاب رنج و غم گم به هر حالت تبسم كن، تبسم
در شرايطي كه بيشتر خانههاي شهري تبديل به آپارتمانهاي كوچك و به دور از فضاهاي بازي شده است، حداقل كاري كه ميتوان براي تامين بهداشت جسمي و روحي كودكان و نوجوانان داشته باشيم، ايجاد فضاي شاديبخش در مدرسه است.
دانشآموزان چندين ساعت از روز را در مدرسه ميگذرانند و اگر فضاسازي مناسبي در مدارس انجام شود، به شاد زيستن فرزندان خود كمك كردهايم.
شاداب سازي مدارس را بايد در ابعاد ظاهري و ابعاد معنوي جست و جو كرد. همچنين براي دستيابي به تحقق آرمانهاي مربوط به شاداب سازي مدارس بايد تحولي جدي در نگرش مديران و مسئولان نظام آموزش و پرورش ايجاد شود.
براى اين كه سلامت جسمانى و روانى كودكان، دانشآموزان، اطرافيان و خودمان حفظ شود، بايد سعى كنيم با شناسايى عوامل مؤثر بر شادى، موجبات تقويت عوامل مثبت و تقليل عوامل منفى مؤثر بر شادى را فراهم كنيم.
از آن جا كه شادى بزرگترها عامل مؤثر در شادى و نشاط كودكان است و اوليا و مربيان غمگين نمى توانند فرزندان و دانشآموزانى شاد تربيت كنند، با ارائه نظام اعتقادى درست براى دستيابى به شادى، مى توان به افزايش شادى در ميان افراد جامعه كمك كرد. به اين ترتيب مردم مى توانند تغييرى مثبت در زندگى خود به وجود آورند، احساس پيشرفت و لذت در زندگى داشته باشند و به شادى دائمى دست يابند و فقط در اين صورت است كه مى توانند شادى را در وجود فرزندانشان نيز پرورش دهند.
سيراب نشدن فرزندان از محبت و عاطفه كافي، بي تعادلي روحي و رواني را بهدنبال دارد. ناآشنايي خانوادهها با روشهاي مؤثر تعليم و تربيت را ميتوان با آموزش احساس مسئوليت در برابر خود، خانواده، واقع بيني همراه با نگرش مثبت، تقويت روحيه همكاري و كار گروهي، آموزش مهارتهاي زندگي، تقويت مهارت ادراكي و..... به كمك تمامي دستاندركاران محيط آموزش تا حدود زيادي حل كرد تا در نهايت محيطي شاداب و البته قانونمند ايجاد شود و فرزنداني مفيد، هدفمند و كاربردي پرورش يابند.
مدارس، تامينكننده نيروي كيفي جامعهاند، نه فقط تامينكننده تعداد زيادي نيروي انساني كه بهعنوان تحصيل كرده، روانه جامعه ميشوند. پس شناسايي و ايجاد زمينه براي رشد خصايل ممتاز بشري، اولين دغدغه دستاندركاران تعليم و تربيت در فعاليتهاي علمي يا فرهنگي است كه بايد با تمام وجود، خود را وقف ايفاي اين وظيفه سنگين كنند.
نشاط و شادابي در مدرسه باعث رشد و تكامل همه ابعاد وجودي يك دانشآموز در بعد جسماني، شناختي، عاطفي، اخلاقي و معنوي ميشود. چنانچه يك بعد از اين ابعاد دچار صدمه شود، يا مورد غفلت قرار گيرد، دانشآموز به تواناييها و شايستگيهاي كامل دست نخواهد يافت.
شاد زيستن براي كودك به همان اندازه مهم است كه تغديه خوب، محبت كردن و حفاظت از او اهميت دارد. زيرا سلامت روحي، رواني و جسماني او را تامين ميكند.
ميزان شادي و خنده در مدارس ما بسيار پايين است. در مدرسه خالي از شادي، سخنگفتن از شادي قدري مشكل خواهد بود. يكي از مشكلات هر جامعه، غفلت از شادي و نشاط و در نتيجه افزايش بيماريهاي مختلف رواني از قبيل اضطراب و افسردگي است. زندگي با شادي و نشاط معنا پيدا ميكند و در پرتو آن دانشآموزان به ويژه در دوران نوجواني و جواني ميتوانند پلههاي ترقي را بپيمايند. جامعه زنده و پويا جامعهاي است كه عناصر شاديآفرين در آن فراوان باشد.
در گذشته بهنظر ميرسيد كه وظيفه آموزش و پرورش، توليد عدهاي فارغ التحصيل است كه فقط بتوانند امرار معاش كنند، اما چنين مينمايد كه در قرن جديد نظامهاي آموزش و پرورش اين مرحله را پشت سر گذاشتهاند و سرلوحه تعليم و تربيت در يك جمله خلاصه شده است: «شوق زندگي كردن را به دانشآموزان بياموزيم». پس بايد معتقد باشيم كه درحقيقت رشد پايدار ما در گرو شادي پايدار است.
در آموزش و پرورش مدرن، افزون بر مهارتهاي خواندن، حساب كردن و نوشتن، نيازهاي جديدي در قالب كسب مهارت زيستن و حل مسأله و چگونگي رويارويي با چالشهاي هزاره سوم مطرح شده است. هرگونه ارتباط و تعليمي كه بدون روح تحرك، پويايي و شادي باشد، به شكست منتهي ميشود.
تعريف شادي از ديدگاه روانشناختي
روانشناسي به نام ديويد مايرز، سلامت رواني فرد را در ميزان داشتن سرخوشي فرد ميداند و سرخوشي (خوشحالي) را چنين تعريف ميكند: «نوعي احساس امنيت. احساس اين كه زندگي به طور كلي به خوبي ميگذرد».
اين حالت خوشي و نشاط،زودگذر نيست و داراي دوام نسبتا پايداري است كه بستگي به عوامل متعددي دارد.
به گفته « مايرز» خوشحالي به سن يا ميزان درآمد، مرد يا زن بودن بستگي ندارد، ولي به بعضي خصوصيات شخصيت فرد و مهارتهاي او، داشتن روابط نزديك با ديگران و برخورداري از اعتقادات مذهبي و عمل كردن به آنها مربوط است.
معلم شاد و با روحيه
اگر قرار باشد روح دانشآموز پرورش و رشد يابد، بايد اين روند از روح معلم آغاز شود. چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچيزي براي تقويت و مراقبت از روح دانشآموزان وجود خواهد داشت.
معلماني كه نميتوانند حضور توانمند خود را هر روز در كلاس درس نمايش دهند، از لحاظ انتقال فكر با دانشآموزان هماهنگ نيستند و براي پاسخگويي به نيازهاي دانشآموزان آمادگي ندارند. معلم بايد با توجه به هرگونه نقص در درك و دريافت دانشآموز، تلاش كند تا توانايي روشهاي جديد تدريس و گرداندن كلاس را در خود كشف كند.
اگر دانشآموزان آگاه شوند كه چه بايد بخوانند، چرا بايد بخوانند، درسي كه ميخوانند چه سودي در آينده نزديك و آينده دور براي آنها دارد و مورد كاربرددرس در جامعه كجاست و چگونه مورد استفاده قرار خواهدگرفت، اهداف براي شان روشن خواهد شد.
باكسب اين اطلاعات است كه دانشآموز به كلاس، درس و معلم خود رغبت پيدا ميكند و محيط كلاس و مدرسه براي او شاد و نشاط آفرين ميشود.
مدرسه نيز خود از يك روح سرشار برخوردار است. اين موضوع به ندرت مورد تاييد قرار ميگيرد. برخي مدرسه را به عنوان يك ماشين يا كارخانه ميشناسند.
در حالي كه ميتوان شرايطي را در مدرسه به وجود آورد كه اجازه پرورش روح را بدهد و ايجاد نشاط كند.
روشهايي براي فعال كردن مدرسه و كلاس در زير ارائه ميشود. اميد است كه اين روشها باعث شود شوق و انگيزه بيشتري در دانشآموزان به وجود آيد.
چگونگي ايجاد فضاي شاداب
داشتن بهداشت رواني سالم نيازمند رعايت اصولي است كه هم جنبه مادي و هم جنبه معنوي دارد. در واقع شادابسازي را بايد در ابعاد ظاهري و همچنين معنوي جستوجو كرد كه هر يك از اين موارد شامل بررسي موضوعات و مواردي مهم است كه با در نظر گرفتن آنها ميتوانيم روان و جسم نوجوان را شاد كنيم. چون نوجوان بايد ابتدا از درون وجودش احساس شادماني داشته باشد و اين احساس شادماني همان حس رضايت از زندگي است كه بايد در تمامي ابعاد وجودش رخنه كند.يكي از شاخصهاي بهداشت رواني احساس رضايت و شادابي است. فردي كه احساس ميكند نيازهايش بدون برخورد با موانع در حال تامين است، به زندگي خود اميد پيدا ميكند و به درجهاي از رضايت دروني ميرسد كه همواره او را شاد نگه ميدارد.
در اين حالت فرد به زندگي ديگران علاقه مند ميشود و به آنها عشق ميورزد.
احساس رضايت و شادي سبب پيدايش حالات رواني مختلفي ميشود كه دوستي، عشق، محبت، اميد، خوش بيني، همراهي، همدلي و پذيرش از نمونههاي آن است.
راهكارهاي مناسب
- تبادل تجربيات موفق مديران در رابطه با شادسازي مدارس
- تغيير در وضع فيزيكي مدارس و توجه به نيازهاي دانشآموزان و تنوع برنامهها
- توجه جدي به امور معيشتي و رفاهي معلمان به منظور حضور شادابتر آنها در مدارس
- بها دادن به دانشآموزان پرتحرك، كنجكاو و پرسشگر
- ايجاد فضاي سبز و استفاده از رنگهاي شاد و جذاب درمحيط مدرسه
- شناسايي افراد خلاق و تشويق آنان در زمينه تغيير واصلاح مدارس
- ايجاد انگيزه در مديران براي مطالعه درباره شادي و جايگاه آن در تعليم و تربيت
- توجه به زيبا سازي مدارس
- توجه به وضع بهداشت محيط مدرسه
- ايجاد فضاي مناسب براي تفريحات سالم دانشآموزان
- توجه به نيازهاي عاطفي، روحي و رواني دانشآموزان
- مشاركت دانشآموزان در اداره مدرسه
- استفاده از تابلوها و پيامهاي بهداشتي شاد و شعرهاي شادي آفرين
- تهيه امكانات و مكانهاي ورزشي در داخل مدرسه وبيرون از مدرسه
- برگزاري جشنها به مناسبتهاي مذهبي و اعياد ملي با كمك دانشآموزان
- برگزاري مسابقات ورزشي - تفريحي - علمي در بين مدارس و بين دانشآموزان
- برگزاري نمايشگاه نقاشي، شعر، خط و مسابقه قرآن به صورت گروهي
- دعوت از افراد محبوب و موفق دانشآموزان برجسته مثل هنرمندان و ورزشكاران
- اجراي برنامههاي صبحگاهي بانشاط و پربار
- استفاده از مشاوران مجرب و دلسوز براي حل مشكلات تحصيلي و تربيتي دانشآموزان
- نمايش فيلم و تئاتر نمايشهاي عروسكي - موسيقي زنده مورد علاقه دانشآموزان
- بردن دانشآموزان به موزه، تئاتر، سينما، پارك و اردوگاه با كمك اولياي مدرسه و خانه
- تشكيل نمايشگاه كتاب
- برگزاري مسافرتها و اردوهاي تفريحي
- تشكيل گروههاي درسي با حضور فعال دانشآموزان
- كنترل عوامل بازدارنده نشاط و تقويت عوامل تسهيلدهنده
- جلوگيري از هر نوع برخورد لفظي و بي احترامي به دانشآموزان
- ممنوعيت جدي هر گونه تنبيه بدني
چگونه مدرسه شاد داشته باشيم
دانشآموزان مدارس ما به جاي لذت دوران كودكي و فراگيري مهارتهاي زندگي مجبورند براي گذراندن دوران تحصيلات عمومي و گرفتن مدرك، مسيري طاقتفرسا را آن هم غالبا با بيرغبتي طي كنند. اين در حالي است كه در كشورهاي توسعهيافته، فرد شادترين لحظات زندگي خود را در مدرسه ميگذراند و نه تنها با مدرسه احساس بيگانگي نميكند بلكه بخش عمدهاي از زندگي اجتماعي خود را در آنجا تجربه ميكند. اما اشكال در چيست و چه عيبي در نظام آموزشي ما وجود دارد كه مدارس را براي بچهها خستهكننده كرده تا از هر فرصتي براي تعطيلكردن و به عبارتي گريزانبودن از درس و مدرسه استقبال كنند. سالهاست كه بحث بازنگري در شيوه و نظام آموزشوپرورش، چه از نظر محتواي كتب درسي و چه از نظر ساختار و برنامههاي آموزشي و اداري مطرح است، اما اين تغييرات گوناگون نتوانسته مدرسه را براي دانشآموزان به محيطي جذاب و مفيد و شاد تبديل كند. از نظر نگارنده، عواملي وجود دارد كه بدون شك مانع ايجاد و نهادينهشدن نشاط و سرخوشي در دانشآموزان ميشوند كه ميتوان با شناخت و تعديل آنها اين دغدغه را برطرف كرد.
سنگين و حجيمبودن كتابهاي درسي دانشآموزان در تمام مقاطع كه علاوه بر ايجاد خستگي و دلزدگي دانشآموزان، عملا فرصتي براي آموزش عميق مطالب باقي نميگذارد. محيط خشك و بدون جذبه مدرسه، ساختمان فرسوده و تزئينات و رنگآميزي نامناسب و نورگيرنبودن كلاسهاي مدرسه، تدريس به شيوههاي عموما سنتي، معلممحوري، الزام پذيرش بيچونوچراي دانشآموز، عدم تعامل دوجانبه معلم و دانشآموز در فرايند كلاس كه موجب بيحوصلگي و خستگي زودرس ميشود. رابطه غيرصميمي و خشك بين معلم و دانشآموز و الزام به انجام تكاليف سنگين و بيتوجهي به نظرات و احساسات آنها، مسئله تنبيه بدني در برخي كلاسهاي درس كه هرازگاهي اخباري از برخورد خشن معلم با دانشآموزان شنيده ميشود. همچنين از ديگر عواملي كه موجب عدم رغبت دانشآموزان براي حضور در كلاسها و بيعلاقگي آنها به مدارس ميشود، برگزاري كلاسهاي صبح زود است كه علاوه بر تأثيراتي كه بر سلامتي بچهها دارد، آنها را از مدرسه بيزار ميكند. همچنين ايجاد استرس و اضطراب ناشي از روشهاي نادرست آموزشي و محيط مدرسه موجب بيانگيزگي دانشآموزان براي حضوري شاداب در مدرسه ميشود.
براي دستيابي به تحقق آرمانهاي مربوط به شادابسازي مدارس بايد تحولات جدي در نگرش مديران و مسئولان نظام آموزشوپرورش ايجاد كرد. در واقع شادابسازي مدارس را بايد در ابعاد ظاهري و ابعاد معنوي جستوجو كرد. با توجه به اينكه جامعه فردا را فرزندان امروز ما اداره خواهند كرد، اگر خوب تعليم بيابند و تربيت شوند جامعه نيز شاداب و منظم و خوشبخت و سالم خواهد بود. در غير اين صورت، هيچ اميدي نيست. براي اينكه سلامت جسماني و رواني دانشآموزان حفظ شود، بايد سعي كنيم با شناسايي عوامل مؤثر بر شادي، موجبات تقويت عوامل مثبت و تقليل عوامل منفي مؤثر بر شادي را فراهم كنيم. از آنجا كه شادي بزرگترها عامل مؤثر در شادي و نشاط كودكان است و اوليا و مربيان غمگين نميتوانند فرزندان و دانشآموزاني شاد تربيت كنند، از اينرو با ارائه نظام اعتقادي براي دستيابي به شادي، ميتوان به افزايش شادي در ميان افراد جامعه كمك كرد. به اين ترتيب، مردم ميتوانند تغييري مثبت در زندگي خود به وجود آورند، احساس پيشرفت و لذت در زندگي داشته باشند و به شادي و مسرت دائمي دست يابند و فقط در اين صورت است كه ميتوانند شادي و مسرت را در وجود كودكان خود نيز پرورش دهند.
شادزيستن براي كودك به همان اندازه مهم است كه تغديه خوب، محبتكردن و حفاظت از او اهميت دارد، زيرا سلامت روحي و رواني و فيزيكي و جسماني او را تأمين ميكند. نرخ شادي و خنده در مدارس ما بسيار پايين است. ميزان شيوع خنده و توسعه فضاي فرحبخش در آموزشگاهها كم است. يكي از مشكلات هر جامعه غفلت از شادي و نشاط و در نتيجه افزايش بيماريهاي مختلف رواني از قبيل اضطراب و افسردگي است. در گذشته بهنظر ميرسيد كه وظيفه آموزشوپرورش توليد عدهاي فارغالتحصيل است كه فقط بتوانند امرار معاش كنند، اما امروزه كاركرد نظامهاي آموزشوپرورش علاوه بركسب مهارتهاي خواندن و نوشتن، كسب مهارت زيستن و حل مسئله و چگونگي رويارويي با چالشهاي هزاره سوم را دربر دارد و سرلوحه تعليم و تربيت در يك جمله خلاصه شده است: «شوق زندگيكردن را به دانشآموزان بياموزيم». ولي بايد معتقد باشيم كه درحقيقت رشد پايدار ما در گرو شادي پايدار است. در دنياي پراضطراب و پرتلاطم امروز، آرامش و داشتن خيالي آسوده، نعمتي است كه همگان آرزوي آن را دارند. از امام باقر عليهالسلام نقل است: «نزد خدا، عبادتي محبوبتر از شادكردن مؤمنان نيست». با اين گواهيهاي روشن از آموزههاي ديني و نيز سيره ائمه، چرا محيط مدرسه براي دانشآموزان كه بندگان پاك و خوب خدا هستند و ميتوانند مؤمنان واقعي جامعه آينده باشند، محيطي شاد و بانشاط نباشد. مدرسه شاد ميتواند شوق زندگي را به دانشآموزان هديه دهد. روانشناسي به نام ديويد مايرز سلامت رواني فرد را در ميزان داشتن سرخوشي فرد ميداند و ميگويد «سرخوشي نوعي احساس امنيت است؛ احساس اينكه زندگي به طور كلي بهخوبي ميگذرد». اين حالت خوشي و نشاط، آني و زودگذر نيست و داراي دوام نسبتا پايداري است كه بستگي به عوامل متعددي دارد. دكتر ويليام فراي (استاد دانشگاه استانفورد) كه تأثيرهاي خنده و شوخي را بر سلامت جسمي و روحي به مدت سه سال بررسي كرده است، ميگويد خنده در هر روز به اندازه ۱۰ دقيقه ورزش قايقسواري و پاروزدن براي كاركردن قلب و عروق بدن مفيد است. همچنين باعث تغيير شكل امواج مغزي و ضرباهنگ تنفس ميشود، از احساس درد ميكاهد و ترشح هورمونهاي مربوط به استرس را كاهش ميدهد و با افزايش فعاليت سلولهاي مدافع موجب تقويت ايمني بدن در مقابل بيماريها ميشود.
ورزش و تغذيه مناسب، به سلامت فكر و روان كمك ميكند زيرا ورزش ميزان بعضي مواد شيميايي موجود در مغز را تغيير ميدهد و موجب افزايش جريان خون و جذب اكسيژن ميشود. اين تغييرات ميتواند بر دستگاه اعصاب مركزي اثر گذاشته و تغييرات خوشايندي را در احساس و حال فرد به وجود آورند. فعاليت بدني به خودي خود ميتواند ذهن انسان را از تمركز بر افكار مزاحم و آزاردهنده باز دارد. همچنين چهره خندان و متبسم، برجستهكردن رفتارهاي مثبت، بهكاربردن كلمات محبتآميز در سخنان خود، دوري از خودخواهي و غرور، داشتن برنامههاي شاد همراه ساعات تفريح و استراحت، استفاده از گلهاي زيبا و معطردر محيط زندگي از راههاي شاديآفرين هستند.
معلم آهنگ و فضا و جو كلاس درس را تنظيم و برقرار ميكند. چنانچه قرار باشد كه روح دانشآموز پرورش و رشد يابد، بايد اين روند از روح معلم آغاز شود. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچيزي براي تقويت و مراقبت از روح دانشآموزان وجود خواهد داشت. معلماني كه حضور توانمند خود را هر روز در كلاس درس نميتوانند ارائه كنند، آنان از لحاظ انتقال فكر با دانشآموزان هماهنگ نيستند و براي پاسخگويي به نيازهاي دانشآموزان آمادگي ندارند. هر معلم بايد با توجه به هرگونه نقص در درك و دريافت دانشآموز بهعنوان نقصي در تدريس خود توجه و تلاش كند تا در خود توانايي كشف روشهاي جديد را به وجود آورد. معلم بايد اين امكان را داشته باشد تا بهترين روش ممكن را انتخاب كند. هر درسي در ميان درسها از اهميت ويژهاي برخوردار است و اگر شاگرد به ارزش آن درس آگاه شود، آن درس برايش معنيدارتر ميشود.
هيچ نسخهاي براي توسعه و پرورش بينقص يا يك مدرسه شاد و با روح و سرزنده وجود ندارد ولي ميشود راهكارهايي براي فعالكردن مدرسه و كلاس تدبير كرد تا شوق و انگيزه بيشتري در دانشآموزان به وجود آيد و نشاط بيشتري احساس شود. تشخيص اهميت مطالب غيركلامي، توجه به زيبايي محيط آموزشگاه و كلاسهاي درس، برگزاري جشنها و مراسم مذهبي، شادابسازي ظاهري در مدارس، استفاده از قاريان با صوت و لحن زيبا در صبحگاه مدرسه به صورت زنده يا با استفاده از نوارهاي مناسب، استفاده از روشهاي فعال تدريس و تشويقكردن و ارزشگذاري براي ايجاد حس عزت و اعتمادبهنفس و در نتيجه احساس لذت و شادي از فعاليت، نمايش فيلم و اسلايد در مدرسه، تقويت فعاليتهاي هنري در مدرسه: گروه تئاتر- گروه سرود و همچنين پرهيز از بيانضباطي و بيعدالتي در مدرسه، تقويت اميد به آينده در دانشآموزان، بررسي عوامل مؤثر در افت تحصيلي و ترك تحصيل دانشآموزان، تقويت احترام متقابل بين دانشآموزان و ديگر كاركنان مدرسه، از عوامل مهم و تأثيرگذار است كه بايد به اين موارد توجه شود.